یک حس یک غریزه
درود
وقتی خداوند به من یک دختر داد گذشته از انکه خیلی خوشحال شدم همان لحظه به بزرگ بودن مسئولیتم پی بردم من مادر بودم و اون یک طفل معصوم طفلی که خیلی از بدبختیهای آیندشو من میتونستم رقم بزنم با رفتارم گفتارم افکارم و...من همیشه به مسئولیتم فکر کردم و همیشه دعا کردم خدا منو تا زمانی که دخترم به من نیاز داره نگه داره.بدنیا اوردن یک بچه شوخی نیست اینکه بخندی و بگی ای وای شد دیگه و نمیخواستم و خدا خواست.مخصوصا اگر این نعمت دختر باشه باید خیلی حواست جمع مسائل اطرافت باشه در همه کشورها مخصوصا ایران و کشورهای عربی تجاوز توسط محارم خیلی زیاده چون توی این کشورها همیشه منکر غریزه جنسی اند و حرف زدن راجع به اونو زشت و قبیح فرض میکنند بنابراین هیچ آموزشی توسط هیچ کس به ادمها داده نمیشه در صورتیکه من فکر میکنم اگر توی سنین دبیرستان بجای این همه چرندیات که بخورد دانش اموزان میدن میومدن و بچه هارو با این غریزه خدادادی آشنا میکردن و یا بعبارت دیگه ادمهارو با این مسائل آشتی میدادن شاید ما اینقدر شاهد مسائل وحشتناکه جنسی نبودیم دختران و پسران در بحرانی ترین سنین با بزرگترین نیازی روبرو میشن که نسل ما و نسلهای قبل از ما همیشه انکارش کردن..حریف اموزش و پرورش که نمیشه شد که بیایند و به این مسئله اهمیت بدن خانواده ها هم که فکر میکنند روی بچه باز میشه و پررو میشه اگر بیاد و برای هزاران سوال بی پاسخش جواب پیدا کنه بنا براین تمام اموخته های بچه ها محدود میشه به دوستان اینترنت و گاهی کتاب.وقتش رسیده یعنی نه اینکه تازه رسیده باشه باید از خیلی وقت قبل مادرها به دختران اموزش بدن و پدرها به پسران.این تابوها باید شکسته بشه.مادران باید قبول کنند که دختران ما با یک نصیحت که دختر پنبه هست و پسر اتش و چرندیاتی از این قبیل..اموزش داده نمیشن.اگر یک پسر براحتی بتونه با پدرش در مورد این مسائل حرف بزنه کمتر بفکر ایجاد رضایت از طرق نابجا میوفته
دوستان دلسوز وبلاگی درست کردن که عده ایی برای شما از خاطراتشون میگن وبلاگ تجاوز ممنوع
وبلاگ محبوب عزیز هک شده تا درست شدن اوضاع باید منتظر بمانیم fanouserah3.blogfa.com
...پس پاییز را افرید

این روزها که می گذرد٬ هر روز